سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
[ و به پسرش حسن فرمود : ] پسرکم چیزى از دنیا بجا منه چه آن را براى یکى از دو کس خواهى نهاد : یا مردى که آن را در طاعت خدا به کار برد پس به چیزى که تو بدان بدبخت شده‏اى نیکبخت شود ، و یا مردى که به نافرمانى خدا در آن کار کند و بدانچه تو براى او فراهم کرده‏اى بدبخت شود پس در آن نافرمانى او را یار باشى و هیچ یک از این دو در خور آن نبود که بر خود مقدمش دارى . [ و این گفتار به گونه‏اى دیگر روایت شده است که : ] اما بعد ، آنچه از دنیا در دست توست پیش از تو خداوندانى داشت و پس از تو به دیگرى رسد و تو فراهم آورنده‏اى که براى یکى از دو تن خواهى گذاشت : آن که گرد آورده تو را در طاعت خدا به کار برد پس او بدانچه تو بدبخت شده‏اى خوشبخت شود ، یا آن که آن را در نافرمانى خدا صرف کند پس تو بدانچه براى وى فراهم آورده‏اى بدبخت شوى و هیچ یک از این دو سزاوار نبود که بر خود مقدمش دارى و بر پشت خویش براى او بارى بردارى ، پس براى آن که رفته است آمرزش خدا را امید دار و براى آن که مانده روزى پروردگار . [نهج البلاغه]
 
امروز: یکشنبه 04 خرداد 25

سلام... براتون متاسفم... چون من بازم اومدم!!! نمیدونم چی بگم! هم خوشحالم هم ناراحت!!! ولی این چند وقته از دستم حسابی راحت بودید ها! دیگه مجبور نبودید چیزایی رو که مینویسم بخونید!

خیلی دلم واسه یه آپ حسابی تنگیده بود ولی خوب ایندفعه میخوام یه آپ کوچولو کنم... از همه ی دوستانی هم که توی این مدت تنهام نذاشتن یه دنیا ممنون!

روزی مردی بود  که خدا را قبول نداشت، کافر بود و کفر می گفت...

این مرد شناگر ماهری بود و موسسه ای آموزشی داشت ...

شبی از شب هایی که بی خواب شده بود نیمه شب از بستر بلند شد و تصمیم گرفت برای رفع بی حوصلگی در استخر موسسه اش شنا کند، هوا تاریک بود اما تنها نور ماه برایش کافی بود...

هنگامی که بر سر استخر امد و خواست شیرجه بزند به ناگاه متوجه سایه خود شد که به شکل صلیبی بر دیوار نقش بسته استََ! هراسان  چراغی روشن نمود و نگاهش به استخر افتاد که آبی در آن نبود و تمامی آبش برای تعمیر استخر تخلیه شده بود(!)

واین بود نشانه ای از لطف الهی، و به یک کافر!!! 

پیوست: باور کنید خدا به همه کمک میکنه، به همه! حتی به کسایی که دوسش ندارن! اصلا اگه خدا فقط به اونایی که خیلی دوسش دارن کمک میکرد دیگه بهش نمی گفتن خدا! اونوقت تازه میشد مثل ماها! خب ما هم به هر کی دوسمون داره کمک میکنیم، ولی خداوند واسه این خداست که حتی به اونایی هم که دوسش ندارن کمک میکنه!

اما یادمون باشه! هر کسی به شیوه ی خودش کمک میکنه! کمک ما آدما مثل خودمونه، کوچیک و بی ارزش! اما کمک خداوند هم مثل خودشه، بزرگ و بی انتها! کمک های خدا مثل خودشه، کمک هاش گاهی وقتی پیداس! درست مثل خودش که گاهی وقتا اونو حس میکنیم، جوری که فکر میکنیم اگه دست دراز کنیم میتونیم لمسش کنیم! کمک هاش گاهی وقت ها جوریه که خودمون قشنگ میفهمیم این کمک از طرف خداس!!! ولی گاهی وقتام کمک هاش مثل خودش پنهان و مرموزن! یعنی اصلا نمیفهمیم که یه کسی کمکمون کرده! درست مثل وقتی که خدا رو نمیبینیم! اشکال از چشمای ماست! خدا همیشه هست، خدا به همه ی همه کمک میکنه! حتی به یه آدم گناهکاری مثل من!اگه نمیتونیم ببینیم باید چشمامونو بشوریم!!!!!!!!!!

راستی خواهرم هم یه وبلاگ داره! حتما بهش سر بزنید، وبلاگ منو که دیدی چقدر توپه(بابا خودم میدونم نیست ولی حالا بذار دلمو خوش کنم دیگه!) وبلاگ خواهرم از وبلاگ من باحال تره! اونجا نرفته وبلاگمو ترک نکنی ها!  واسه دیدن وبلاگش اینجا کلیک کنید.


 نوشته شده توسط مهدی در چهارشنبه 85/7/5 و ساعت 7:13 عصر | نظرات دیگران()
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
درباره خودم
آمار وبلاگ
بازدید امروز: 3
بازدید دیروز: 1
مجموع بازدیدها: 3496
جستجو در صفحه

خبر نامه